پاسخ به ۹ سوال پیرامون حجاب اجباری ؛
آیا حجاب واجب است؟
مطابق نظر اکثریت فقها حجاب از ضروریات دین است و رعایت آن واجب میباشد. در آیه ۳۱ نور دستور داده شده زنان روسری خود را طوری ببندند که گریبانشان پوشیده شود. (حجاب از دیدگاه اسلام) همچنین در احادیث زیادی تاکید شده که حد حجاب زنان همان وجه و کفین است. یعنی زنان میایست در مقابل نامحرم تمام بدن بجز گردی صورت و کف دو دست را بپوشانند. (احادیث حجاب)
آیا حجاب اجباری است؟
در دین اجبار نداریم. چون دین از مقولات اعتقادی است و نمیتوان کسی را بزور به چیزی معتقد کرد. فرد مسلمان می تواند نماز نخواند و روزه نگیرد. اما در حجاب ماجرا متفاوت است. حجاب برخلاف نماز و روزه امر فردی و در خلوت نیست. بعضی محرمات دینی مانند بدپوششی یا شرب خمر، آثار اجتماعی دارند و لذا اگر رعایت نکردن آن موجب هرج و مرج در جامعه بشود، حاکم جامعه اسلامی میتواند آن موضوع را قانونی و الزامی کند. در حال حاضر در رسانه های داخلی و خارجی تبلیغات منفی بیشماری علیه حجاب و پوشش اجتماعی میشود و مسئله “لباس پوشیدن” که با غرایز سرکش انسان ارتباط دارد، در حد مسواک زدن بی اهمیت جلوه داده میشود، آیا میتوان برای این مسئله هیچگونه قانون و حد و مرزی تعیین نکرد؟
آیا حجاب در زمان انبیا نیز اجباری بوده است؟
برخی معتقدند در زمان حکومت پیامبر، حجاب اجبار نبوده است. در این مورد نظرات گوناگونی مطرح شده است. عده ای میگویند در زمان پیامبر اصلا حجاب مسئله حکومت نبوده؛ چرا؟ چون در آن زمان حتی قبل از رسالت پیامبر زنان از حجاب و روسری استفاده میکردند. منتها چون حجابشان ناقص بوده یعنی گردن و گریبان را نمیپوشاندند آیه نازل میشود که این قسمت ها هم پوشانده شود. ضمن آنکه در هیچ کجای کتب تاریخی صدراسلام نیامده که فلان دشمن پیامبر یا ائمه با حجاب در جامعه مبارزه میکرد و یا علیه آن تبلیغات منفی میکرد. در نتیجه حجاب بطور مرسوم رعایت میشده و ضرورتی برای قانونگذاری نبوده است.
البته عده ای با استناد به برخی روایات گفته اند که اتفاقا در زمان پیامبر و امام علی برای حجاب قانون وضع میشود. مثلا شهید مطهری معتقد است: دوره ای را نمی توان نشان داد که به طور عمومی شدت حجاب بیش از زمان رسول اکرم باشد. و احتمالا این شدت حجاب بیانگر اهتمام حکومت نبوی در اجرای این دستور الهی است.
نکته بعدی اینکه احکام اجتماعی و حکومتی عقلا و شرعا جزء اختیارات حاکم است. منحصر به سیره اهل بیت نیست و کاملا منطبق با شرایط زمان و مکان است. یعنی یک مساله می تواند در یک دوره ای موضوعیت نداشته باشد و در دوره دیگر مساله آنروز جامعه باشد. مثل اینکه امام علی(ع) مالیات بر اسب قرار می دهند درحالیکه زمان پیامبر(ص) این مالیات وجود نداشت. یا اینکه برخی ائمه در دوره خود خمس را از شیعیان نمی گرفتند.
پس قانون گذاری برای حجاب جزء اختیارات حاکم است و نیازی به انطباق با دوره زعامت اهل بیت ندارد. حجاب می تواند در دوره ای به جهت اجتماعی سخت گیرانه نباشد و در دوره دیگر الزام آور باشد. همین امروز نیز این تفاوت وجود دارد. مثلا زنان روستایی در شالیزار ممکن است آستین لباس خود را تا آرنج هم بالا بزنند اما هیچ گشت ارشادی به آنها تذکر ندهد اما همین حجاب در شهر مورد توجه قانون باشد. هردو خلاف شرع است اما یکی بجهت اجتماعی و عرفی می تواند مساله قانون نباشد و مجری قانون از کنار آن عبور کند.
وقتی برخورد با بی حجابی در زمان اهل بیت نداشتیم پس این مجازات از کجا آمده است؟
مجازات در حقوق اسلامی ۴ عنوان دارد. دیات و قصاص و حدود و تعزیر. حدود در شرع آمده است. دیات و قصاص هم روشن است و برای جرائم عمدی و غیرعمدی و جبران است. اما تعزیر کاملا بر اساس شرایط زمان و مکان است که حاکم وضع می کند. مجارات حجاب هم نوعی تعزیر است.
چرا کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است؟
این جمله که میگویند “خب مردها تحریک نشوند” برای تنزل دادن مساله است. اینکه گفته می شود کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است به جهت اینست که شرایط برای دینداری سخت می شود. مثلا نگاه به موی زن نامحرم، بدون تحریک هم حرام است. چرا اکثریت باید به مشقت بیافتند که عده ای می خواهند وسط اجتماع راحت باشند؟
علت بعدی هم اینکه شهری که قرارست محیط دین ورزی و بستر معنویت برای جامعه باشد مستعد بی اخلاقی می شود. وظیفه یک حکومت ساخت بستری است که مهیای دینداری باشد نه مروج بداخلاقی.
اگر قانون حجاب را نخواهیم چه باید کرد؟ مشروعیت این قانون از کجاست؟
اگر بحث درون دینی نکنیم؛ با منطق دموکراسی و حقوق بشری نیز، قانون مشروعیتش را از رعایت مصلحت اکثریت می گیرد. یعنی اقلیت به حکم اخلاق و عقل لازمست حق اکثریت را رعایت کنند. قانون حجاب بر مبنای مصلحت مسلمین نوشته شده است.
چه کسی گفته طرفداران حجاب اکثریت اند؟ رفراندوم بگذاریم.
از رفراندوم هراسی نیست. اما منطق این بحث ایراد دارد. انتخاب دین اختیاری است اما انتخاب اجزای دین اختیاری نیست. یعنی یک جامعه می توانند اسلام را با رای کنار بگذارند و البته در قیامت حساب پس می دهند اما اجزای دین را نمی شود به رای گذاشت. انتخاب ملت ایران نیز اسلام است. مهمترین شاهد نیز رفراندم ابتدای انقلاب است که به اسلام در قالب مدل اجرایی جمهوری اسلامی رای دادند.
آن رای پدران ما بود و ما قبول نداریم. تکلیف چیست؟
پاسخ به این شبهه دو وجه دارد. سلبی و ایجابی. بخشی ایجابی اش این است که رفراندوم با انتخابات ها و مشارکت سیاسی مردم در طول انقلاب بارها تمدید شده است. یعنی اینطور نیست که یک بار رفراندوم برگزار شده باشد و تمام.
اما وجه سلبی اش این است که اگر یکی فردای رفراندوم جدید گفت من این را هم قبول ندارم و باید مجدد رفراندوم شود تکلیف چیست؟ این دور باطل است و پایانی ندارد.
گشت ارشاد تا امروز چه کسی را باحجاب کرده است؟ چرا اصرار به اجرا داریم؟
گفته شده است قهریه در موضوع برخورد با بدحجابی بی تاثیر است. بی تاثیر در چه چیز؟
برخی تصور می کنند با گشت ارشاد قرار است بی حجاب ، باحجاب شود. غلط فاحشی است.
برخی تصور می کنند با گشت ارشاد قرار است حجاب در جامعه رشد کند. این نیز غلط فاحشی است.
پس گشت ارشاد چیست؟
گشت ارشاد دفاع از حق الناس است؛ چیزی فراتر از حق الله. حجاب فردی، تکلیف شرعی و حق الله است ولی وظیفه نظام دفاع از حق الناس است.
اشتباه سوال کننده اینست که تصور می کند رفتار قهری برای اصلاح بدحجاب است. آن نیز هست ولی اولویت اول نیست. برخورد قهری برای صیانت از جامعه دینی است.
قوانین حکومت باید بنحوی باشد که نه تنها اهل حجاب احساس غربت نکنند، بلکه فضای اجتماعی نیز به خودی خود مشوق آنها باشد. قانونی شدن حجاب یکی از روشهایی است که فضای اجتماعی را با خواست درونی اهل حجاب، هماهنگ میکند.
کسانی که معتقدند حجاب باید اختیاری باشد که هرکس هرطور تمایل داشت به خیابان بیاید احتمالا حاضر نیستند عواقب این حرف شان را بپذیرند. اگر حجاب محدودیت نداشته باشد، آنگاه نباید انتظار داشته باشند خانواده به سبک شرقی و اسلامی اش حریم و حرمت داشته باشد. رها سازی جامعه و اباحه گری روی دیگرش روابط نامشروع زن و مرد و بهم خوردن کانون خانواده وغیره است. آنچنان که امروز در غرب شاهدیم. حجاب اختیاری یک زنجیره است که روی دیگرش ابزاری شدن زن در جامعه است. پای عوارض این زنجیره می مانیم؟
پس قهریه صیانت از جامعه ایست که قرارست بستر ذکر و معنویت و تدین باشد نه الزاما باحجاب کردن بی حجاب. با این توضیح روشن می شود که برخورد با بدحجابی ممکن است بر فردخاصی تاثیر نداشته باشد اما جامعه را امن کرده است. فرض کنید وضعیت امروز را ۲۰ سال پیش داشتیم. آیا با افول دینداری مواجه نبودیم؟
تذکر؛ روشنست که از فلسفه قهریه دفاع می کنیم نه رفتارهای غلط و خشونت بار. توجه کنیم که از الزام دفاع می کنیم نه خشونت. کمربند ایمنی الزام است اما خشونت نیست.
چه باید کرد؟
امر به معروف و نهی از منکر چه فردی و چه حاکمیتی اش دارای یک پیش نیاز ضروری و اولیه است و اینکه فرد خاطی باید آن امر را معروف یا منکر بداند. مساله حجاب هنوز برای بخشی از جامعه روشن نیست.
اینجاست که مساله مدارا در اسلام مطرح می شود. مدارا یک اصل تربیتی است که با فرد همدلی و همراهی می کند تا در گام های بعدی مساله برایش روشن شود. مدارا با تسامح و تساهل متفاوت است. مدارا یک صبر فعال و آگاهانه است و تسامح و تساهل غفلت و بی اعتنایی ناشی از اباحه گریست.
به همین جهت اجرای قانون تنها محصور به گشت ارشاد نیست و ۲۳ نهاد دیگر باید در این خصوص نقش آفرینی کنند که متاسفانه تعطیلند.
توجه شود که امر مدارا برای متن مردمست و ساختارشکنی هایی شبیه کمپین چهارشنبه های سفید ازین موضوع خارج است و نیازمند مواجهه قهری است. مقصد در چهارشنبه های سفید به گفته سرشاخه اصلی آن براندازی است نه حجاب اختیاری یا اجباری.