آیا حجاب ساخته مذهبی هاست یا اینکه در قرآن به آن اشاره شده است؟

آنچه در این مطلب خواهید خواند: کلمه حجاب در قرآن، حدود حجاب در قرآن، فلسفه حجاب در قرآن، حجاب در چه سوره هایی بیان شده، انواع حجاب در قرآن، آیات حجاب و پوشش در قرآن، آیا رعایت حجاب واجب است؟ چرا در قرآن به پوشش موهای زن اشاره نشده است؟

با اینکه همه مسائل و جزییات مربوط به زندگی انسان در قرآن نیامده است، اما باتوجه به اینکه حجاب یک اصل زندگی اجتماعی است در قرآن به آن اشاره شده است. در ابتدا معنی کلمه حجاب در زبان عرب را بررسی میکنیم.

معنای لغوی حجاب

«حجاب» واژه‌ای عربی است و به گفته لغت شناسان عرب دارای دو معنای اصلی است:

۱.به معنی مانع و حایل میان دو چیز

۲.حجاب به معنای ستر و پوشش

 

مثلا راغب اصفهانی (لغت شناس) در کتاب «المفردات» می‌گوید: حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است.

ابن منظور (تاریخنگار و محدث) نیز در لسان العرب، حجاب را به معنای «ستر» دانسته و گفته است: «حجاب به معنای ستر و پوشش است: «حجبه» یعنی آن را پوشانید، زن محجوب، زنی است که پوشیده باشد.»

 

کلمه حجاب در قرآن

در آیات قرآن نیز واژه حجاب هفت بار بکار رفته است و معناى کلمه در این هفت مورد، چیزى است که از هر جهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود. در برخی از آیات به معنی مانع مادی بکار رفته و در برخی دیگر به معنی مانع معنوی. در ادامه آیات را بررسی میکنیم.

 

مانع مادى

سوره صاد آیه ۳۲: (فقال إنّى أحببت حبّ الخیر عن ذکر ربى حتّى توارت بالحجاب)(پس گفت: من دوستى اسبان را به یاد پروردگارم برگزیدم, تا آن که آفتاب در پرده پنهان شد)

بعضی از مفسران میگویند منظور از حجاب در این آیه افق است و بعضی دیگر اعتقاد دارند مقصود پنهان شدن آفتاب است.

 

سوره مریم آیه ۱۷: (فاتّخذت من دونهم حجاباً فأرسلنا إلیها روحنا فتمثّل لها بشراً سویّاً) (و میان خود و ایشان پرده اى افکند, پس ما جبرئیل را نزد او فرستادیم و چون آدمى عادى بر او نمایان شد)

شیخ طوسی در کتاب تفسیر خود گفته است، مقصود از حجاب در اینجا، دیوار است.

 

سوره احزاب آیه ۵۳: (و إذا سألتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب) (و اگر از همسران پیامبر چیزى خواستید, از پس پرده بخواهید.)

این آیه درمورد زنان پیامبر(ص) است و مقصود پوششى است مانند پرده که مانع از دیده شدن آنان شود.

 

سوره اعراف آیه ۴۶: (و بینهما حجاب و على الأعراف رجال) (و میان ایشان حائلى است و بر آن بلندى ها مردانى هستند.)

حجاب را در این آیه نیز چیزى محسوس است که مانع دیدن می شود.

 

این مطلب را هم ببینید: حجاب از دیدگاه اسلام؛ ۱۱ سوالی که حتما از خودتان پرسیده اید

مانع معنوی

سوره شوری آیه ۵۱: (و ماکان لبشر أن یکلّمه الله إلاّ وحیاً أو من وراء حجاب)  (و هیچ بشرى را مجال سخن گفتن خدا با او نبوده مگر با وحى یا از پس پرده)

در این آیه چون دیدن پروردگار با چشم ممکن نیست، مجازاً از آن به مکالمه از پشت پرده تعبیر شده است.

 

سوره فصلت آیه ۵: (و من بیننا و بینک حجاب فاعمل إنّنا عاملون) (میان ما و تو حجابی است، پس تو (کار خود را) انجام ده، ما نیز (کار خود را) انجام می دهیم.)

منظور از حجاب، مخالفت کافران با پیامبر است.

 

سوره اسراء آیه ۴۵: (و إذا قرأت القرآن جعلنا بینک و بین الذین لایؤمنون بالآخره حجاباً مستوراً) (و هنگامى که قرآن خواندى میان تو و آنان که ایمان به آخرت ندارند مانعى پوشیده قرار دادیم.)

در اینجا مقصود از حجـاب, عدم درک مفاهیم قرآن توسط کـافران است.

 

در این آیه ها حجاب به معناى پرده یا چیزى است که مانع دیدن شود. اما دستور حجاب که به پوشش بانوان مربوط میشود در آیاتی دیگر و با کلمات دیگری _نه کلمه حجاب_ مطرح شده است.

 

تعریف اصطلاحی حجاب

 حجاب در اصطلاح فقیهان، معنای محدودتری دارد و مقصود از آن پوشش ویژه‌ای برای زنان است که مانع و بازدارنده‌ی نگاه نامحرمان به او و یا مانع انگیزش تمایل جنسی مردان باشد. این معنا از بررسی آیات قرآن و روایات اهل بیت بدست آمده است.

 

حجاب در اصطلاح فقها

فقها در تعریف حجاب گفته‌اند: حجاب لباسی است که زن برای حفظ عورت از اجانب می‌پوشد. (محمدعلی انصاری/ الموسوعه الفقهیه المیسره)

در کتب فقیهان مسلمان حدود پوشش زن یا همان حجاب چنین تعیین شده است: «زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را می‌فهمد و به حدی رسیده که مورد نظر شهوانی است، بپوشاند.» (امام خمینی/ توضیح المسائل)

اما نکته‌ای که هنگام جستجوی واژه حجاب در آثار فقها به چشم می‌خورد آن است که فقها از لفظ حجاب استفاده نکرده‌اند، بلکه بیشتر واژه «ستر» را به کار برده‌اند و احکام آن را ذیل مباحث دیگر عنوان کرده اند. مثلاً بعضی در مبحث نحوه پوشش هنگام نماز، از پوشش زن نزد نامحرم هم سخن گفته و حد آن را تعیین کرده اند. بعضی دیگر در احکام نکاح و ذیل عنوان «احکام نگاه کردن» حدود پوشش زنان را مطرح کرده‌اند.

 

دستور پوشش در قرآن

حجاب زنان پیامبر

در آیه ۵۳ سوره احزاب به مسلمانان میفرماید: (واذاسالتموهن متاعا فسئلوهن من ورآء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن) (اگر از همسران پیامبر چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید، این برای طهارت قلب شما و آنها بهتر است)

در این آیه، کلمه حجاب ذکر شده است اما ارتباطی به پوشش زنان ندارد. از قدیم در میان اعراب و بسیارى از مردم دیگر رسم بوده و هست که به هنگام نیاز، بعضى از وسائل زندگى را موقتاً از همسایه به عاریت مى‌‏گیرند. خانه پیامبر نیز از این قانون مستثنا نبود و گاه و بی‌گاه مردان مى‌‏آمدند و چیزى از همسران پیامبر قرض می‌گرفتند. روشن است قرار گرفتن همسران پیامبر در معرض دید مردم (هر چند با حجاب اسلامى باشد) کار خوبى نبوده؛ لذا دستور داده شد که از پشت پرده، یا پشت در، وسایل مورد نیاز خود را بگیرند. (تفسیر نمونه)

عبارت «ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن» مانند عبارت «و ان‏ یستعففن خیر لهن»” که در آیه ۶۱ از سوره نور آمده است، بیانگر اینست که هر اندازه مرد و زن جانب ستر و پوشش و ترک برخوردهائی که مستلزم‏ نگاه نامناسب است را رعایت کنند به تقوا و پاکدامنی نزدیکتر است.

حکم حجاب در این آیه مختص همسران پیامبر(ص) بوده است اما دیگر زنان مسلمان را دربرنمی‌گرفت. البته برخی از فقیهان اهل سنت این آیه را عام دانسته و حکم حجاب را شامل سایر زنان مسلمان نیز دانسته‌اند.

این مطلب را هم ببینید:   متن کامل برنامه بدون توقف (قسمت پنجم)

در هرحال در کتاب های مذهبی قدیمی هر جا کلمه حجاب بکار رفته است منظور این آیه میباشد. در کتاب های عربی مثل قرآن، بجای حجاب کلمه “ستر” به معنای پوشش بکار رفته است. اگر به پوشش و ساتر، حجاب گفته می‌شود، به این دلیل است که پوشش، مانع از دیدن و از مصادیق حجاب است.

 

حدود حجاب در قرآن

آیاتی که مربوط به پوشش زن در اجتماع است در دوآیه از سوره های نور و احزاب ذکر شده است.

 

آیه ۵۹ احزاب: این آیه اولین آیه قرآن پیرامون حجاب است و در سال پنجم هجری نازل شده است.

(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً) 

(اى پیغمبر به زنان و دخترانت و زنان مؤمنان بگو تا جلبابهاى خود را به هم نزدیک سازند. این ( کار ) نزدیکتر است به آنکه ( به حجاب و عفت ) شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار ( فاجران ) قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.)

 

شان نزول آیه

در شان نزول این آیه آمده است: آن ایام زنان مسلمان به مسجد مى رفتند و پشت سر پیامبر (ص) نماز میگذاردند. هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا میرفتند بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مى نشستند و با مزاح و سخنان ناروا مزاحم آنان مى شدند. آیه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پیدا نکند.

 

منظور از شناخته شدن چیست؟

در اینکه منظور از شناخته شدن چیست، دو نظر در میان مفسران وجود دارد.

نخست اینکه در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون مى آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى شدند. در اینجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامى را کاملا رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

بدیهى است مفهوم این سخن آن نیست که اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند.

دوم اینکه هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل انگار و بى اعتنا نباشند. مانند بعضى از زنان بى بند و بار که در عین داشتن حجاب آنچنان بى پروا و لاابالى هستند که غالبا قسمتهائى از بدنهاى آنان نمایان است و همین موضوع توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى کند.

 

آیه ۳۱ نور: این آیه بعد از آیه ۵۹ احزاب و در سال هشتم هجری نازل شده است.

(ولایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ)

 (و زینت خود را جز آنچه پیدا است آشکار مکنند، و روسری های خود را بر گریبان خویش بیفکنند.)

شان نزول آیه

در کتاب کافى در شان نزول آیه قبلی یعنی آیه ۳۰ سوره نور _که به این آیه مربوط است_ از امام باقر (علیه السلام ) چنین نقل شده است: که جوانى از انصار در مسیر خود با زنى روبرو شد. در آن دوره زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مى دادند و طبعا گردن و مقدارى از سینه آنها نمایان مى شد. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت.

هنگامى که زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مى کرد درحالیکه راه خود را ادامه مى داد تا اینکه وارد کوچه تنگى شد و همچنان به پشت سر خود نگاه مى کرد. ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزى استخوان یا قطعه شیشه اى که در دیوار بود صورتش را شکافت ! هنگامى که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جارى است و به لباس و سینه اش ‍ ریخته ! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر میروم و این ماجرا را بازگو مى کنم، هنگامى که چشم رسول خدا (ص) به او افتاد فرمود چه شده است ؟ و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل ، پیک وحى خدا نازل شد و آیه (قل للمؤ منین یغضوا من ابصارهم …) را آورد.

مبارزه با چشم چرانى

«یغضوا» از ماده «غض» (بر وزن خز) و به معنى کم کردن است و در بسیارى از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه بکار میرود. بنابراین آیه نمى گوید مؤ منان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مى گوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند و هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مى شوند نگاه را از صورت و اندام او برگیرند.

اما با توجه به سیاق آیات مخصوصا آیه بعد که سخن از مسئله حجاب به میان آمده به خوبى روشن مى شود که منظور نگاه نکردن به زنان نامحرم است، شان نزولى را که در بالا آوردیم نیز این مطلب را تایید مى کند.

سپس به مردان دستور میدهد دامان خود را پاک نگه دارند. (یحفظوا فروجهم)  سپس به عنوان اخطار براى کسانى که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى افکنند و گاه آن را غیر اختیارى قلمداد مى کنند مى گوید: «خداوند از آنچه انجام مى دهید مسلما آگاه است» (ان الله خبیر بما تصنعون ).

مبارزه با بی حجابی

در آیه بعد به شرح وظائف زنان در این زمینه مى پردازد، نخست به وظائفى که مشابه مردان دارند اشاره کرده مى گوید: «و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند) و دامان خود را حفظ نمایند» (و قل للمؤ منات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ).

و به این ترتیب «چشم چرانى» همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مى باشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران ، چه از مرد و چه از زن براى زنان نیز همانند مردان واجب است .

سپس به مسئله حجاب که از ویژگى زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده :

۱ – آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است (و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها).

منظور از زینتى که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکارى که در اظهار آن مجازند چیست ؟ در روایات متعددى از اهل بیت (ع) نقل شده که زینت باطن گردنبند، بازوبند و خلخال (پابند) است . زینت ظاهر نیز به انگشتر و مانند آن اشاره دارد.

این مطلب را هم ببینید:   14 راهکار عملی برای آموزش حجاب به کودکان

۲ – دومین حکمى که در آیه بیان شده است: آنها باید خمارهاى خود را بر سینه هاى خود بیفکنند (و لیضر بن بخمرهن على جیوبهن ).

«خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب ) معمولا به چیزى گفته مى شود که زنان با آن سر خود را مى پوشانند (روسرى ).

«جیوب» جمع «جیب» (بر وزن غیب ) به معنى یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان مى شود و گاه به قسمت بالاى سینه به علت مجاورت با آن نیز اطلاق مى گردد.

از این جمله استفاده مى شود که زنان قبل از نزول آیه ، دامنه روسرى خود را به شانه ها یا پشت سر مى افکندند، به طورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است پوشانده شود.

۳ – در سومین حکم مواردى را که زنان مى توانند در آنجا حجاب خود را بردارند ذکرشده است.

و سرانجام با دعوت عمومى همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوى خدا آیه را پایان مى دهد، مى گوید: همگى به سوى خدا باز گردید اى مؤ منان! تا رستگار شوید. (و توبوا الى الله جمیعا ایها المؤ منون لعلکم تفلحون ).

 

بررسی کلمات جلباب و خمار

باتوجه به دو آیه فوق کلمات خمار و جلابیب به پوشش زنان در عصر پیامبر (ص) اشاره دارد. پس ما باید برای فهم دقیق دستور حجاب در قرآن، معنای دو عبارت خمار و جلابیب را بررسی کنیم و ببینیم در گذشته چه کاربردهایی داشته است. در کشور ما از دو واژه‌ی «خمار» و «جلباب» بیشتر با عناوین «مقنعه» و «چادر» یاد می‌شود.

 

جلباب

جلباب به کسر و فتح جیم هر دو قرائت مى شود. و منظوراز جلباب، پوششى است که از روسرى بزرگتر و از چادر کوچکتر است.

جویرى مینویسد: «جلباب ملحفه است. زنى از هذیل در سوگ کشته اى گفته است: کرکسها با اطمینان خاطر به سوى او مى رفتند، همچون دوشیزگان جلباب پوشیده. »(دیوان هذلیین, قسمت سوم, صفحه ۱۲۵) لازم به ذکر است اغلب لغت شناسان در تعریف واژه جلباب به این شعر از کتاب هذلیین اشاره داشته اند.

ابن منظور (دانشمند و لغت شناس عرب) در کتاب لسان العرب نوشته است: «جلباب قمیص است. جـامه اى است فراخ تر از خمـار و کوتاه تر از رداء که زن بدان سر و سینه خود را میپوشاند. و گفته اند جامه اى است فراخ، کوتاه تر از ملحفه.»

ابن اثیر(تاریخنگار و محدث عرب) در کتاب النهایه نوشته است: «جلباب (ازار) و (رداء) است. و گفته اند ملحفه است و آن چون مقنعه است که زن بدان سر و پشت و سینه خود را مى پوشاند، و جمع آن جلابیب بود.»

فیومی مقری (لغت شناس مصری)در کتاب مصباح المنیر از ابنِ فارس(لغت شناس عرب) نقل کرده است: «جلباب چیزى است که بدان خود را بپوشانند، جامه و جز آن»

ابنِ فارس در کتاب معجم خود، جلباب را به این صورت توصیف کرده است: « ابوعمرو گوید (جلبه) ابرى است همانند کوه و (جلب) نیز چنین است. سروده اند: و لستُ بجِلبٍ جلبِ ریجٍ و قِرَّهٍو لابصفا صلدٍ عن الخیر معزل. اشتقاق جلباب از این کلمه است و جلباب، پیراهن بود و جمع آن جلابیب است و سروده اند (سپس بیتى را که از دیوان هذلیین آورده شد، نقل کرده است.»

آرتور جفرى(کشیش و قرآن پژوه استرالیایی) در کتاب “لغات دخیل قرآن” گفته است اصل کلمه جلباب، حبشى است و  به معنى رداء و روپوش میباشد. وی نیز به شعر دیوان هذلیین اشاره کرده است.

راینهارت پیتران دُزی(شرق شناس هلندی) در کتاب «فرهنگ البسه مسلمانان» در توصیف جلباب میگوید: «چادر بزرگى که در شرق, زنان هنگام بیرون شدن از خانه سرتاپاى خود را در آن مى پوشانند.»

 

واژه جلباب در نهج البلاغه

واژه های جلباب، جلابیب و تجلبب (جلباب پوشیدن) ۹ بار در خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار حضرت على علیه السلام آمده است:

  1. مازلت أنتظر بکم عواقب الغدر, حتّى سترنى عنکم جلباب الدین./ خطبه۴
  2. فالبس لهم جلباباً من اللین./ نامه ۱۹
  3. من أحبّنا أهل البیت فلیستعد للفقر جلباباً./ کلمه قصار ۱۱۲
  4. حتى إذا کشف لهم عن جزاء معصیتهم و استخرجهم من جلابیب غفلتهم. / خطبه ۱۵۳
  5. ولا استطاعت جلابیب سواد الحنادس أن تودّ ما شاع فى السموات من تلالؤ نور القمر./ خطبه ۱۸۲
  6. و کیف أنت صانع إذا انکشفت عنک جلابیب ما أنت فیه./ نامه ۱۰
  7. فإن الفتنه طالماً أغدفت جلابیبها./ نامه ۶۵
  8. معاشر المسلمین إستشعروا الخشیه و تجلببوا السکینه./ خطبه ۶۶
  9. إنّ من أحبّ العباد إلیه عبداً أعانه الله على نفسه فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف./ خطبه ۸۷

در تمام ۹ مورد بالا کلمه جلباب در معنای مجازی بکار رفته است، اما با اینحال می توان از این عبارات نکات زیر را بدست آورد:

۱.جلباب، پوششى است که روى همه پوشش ها به تن میکنند. چون در دو مورد درمقابل شَعار آمده که لباس زیرین است و چون موی بدن را لمس میکند به آن شَعار گفته میشود. (معجم مقاییس اللغه/ ابن فاس)

۲.باتوجه به مورد ۱ و ۵ جلباب سراسر بدن را مى پوشاند.

۳.جلباب، مانند مقنعه و خمار پوششى مخصوص زنان نیست بلکه تقریباً مترادف روپوش یا لباس کار است که سراسر بدن را از گردن به پایین مى گیرد و بانوان و مردان به هنگام کار آن را مى پوشند. زیرا در موارد ۱ و ۲ , ۴, ۶, ۸ مخاطب مردان هستند و بدیهى است که اگر جلباب، مخصوص زنان بود در مورد مردان به کار نمى رفت. به مرد مثلاً نمى توان گفت چادر تقوا را بر سر خود بیفکند.

 

جلباب از دیدگاه مفسران قرآن

شیخ طوسى در کتاب «التبیان» ازابن عباس و مجاهد آورده: جلباب، خمار زن است. و آن مقنعه اى است که پیشانى و سر خود را بدان پوشد گاهى که براى کارى ازخانه برون آید. جلابیب، ملحفه هایی است که زن آن را بر چهره خود مى آورد.

قرطبى در کتاب «جامع الاحکام القرآن» مینویسد: «جلابیب، جمع جلباب و آن جامه اى است بزرگ تر از خمار. ابن عباس و ابن مسعود آورده اند که آن رداء است و گفته اند قناع است. و درست آن است که آن پوششى است که همه تن را بپوشاند.»

محمد غوث در کتاب «نثرالمرجان» نیز گفته است که آن پوششى است که همه تن را بپوشاند چون ملحفه.

علامه طباطبایى در کتاب «المیزان، جلد ۱۶» مینویسد: «جلابیب جمع جلباب است. و آن جامه اى است که زن برخود افکند و همه بدن او را بپوشاند.»

 

یدنین (نزدیک کنند)

و منظور از فعل «یدنین» این است که زنان دولبه جلباب را به هم نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طورى که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد.  به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند.

این مطلب را هم ببینید:   حجاب از دیدگاه اسلام ؛ پاسخ به 11 پرسش پیرامون حجاب اسلامی

 

خِمار

خِمار بر خلاف جلباب، پوشش سر است و کاربرد آن در شعرهاى عهد جاهلیت و دوره اسلامى به همین معنى است.

امرؤالقیس در وصف باران گفته است: و ترى الشجراء فى ریِّقهاکرؤس قطعت فیها خُمُر/  شاعر در این بیت سرهاى درختان را که از آب برون مانده به سرهاى بریده در خمار مانده همانند کرده است.

حسّان بن ثابت انصارى نیز سروده است: تظلّ جیادنا مستمطراتتلطّمهنّ بالخُمر النساء/ که در آن ابوسفیان و مردم مکه را سرزنش کند و گوید اسبان ما به شتاب مى رفتند و زنان شما با چارقد آنها را باز مى راندند.

راغب اصفهانی ذیل واژه‌ی خمار می‌نویسد: «خمار در اصل به معنای پوشاندن چیزی است و در اصطلاح به پارچه‌ای که زن سرش را با آن می‌پوشاند اطلاق می‌شود.» (المفردات)

ابن منظور در «لسان العرب» مینویسد: «خمار برای زن است و آن دستاری است که زن سرش را با آن می‌پوشاند.»

بنابراین می‌توان گفت که «خمار» به معنای چارقد و مقنعه است و از آن جهت به آن خمار می‌گویند که سر را می‌پوشاند، اما نکته‌ای که قابل توجه است این است که کارکرد مقنعه فقط پوشاندن سر نیست؛ بلکه باید گریبان را نیز بپوشاند و این معنا از کلمه‌ی «جیوب» فهمیده می‌شود..

 

جیب

کلمه جیب، در آیه ۱۲ سوره نمل و آیه ۲۲ سوره قصص بکار رفته است. همچنین جمع آن یعنی (جیوب) در آیه ۳۱ سوره نور آمده و معناى آن گریبان است و گاه به قسمت بالاى سینه به علت مجاورت با آن نیز اطلاق مى گردد.

حسن مصطفوی صاحب «التحقیق» در تعریف «جیوب» آورده است:«قسمتی از پیراهن که برای داخل شدن سر به آن باز می‌باشد،»

بنابراین جیب به معنای گریبان است. در این آیه شریفه خدای متعال به زنان مؤمن دستور می‌دهد تا با روسری های خود گریبانشان را بپوشانند

تفاوت جلباب و خمار

باتوجه به کاربرد کلمات خمار و جلباب در آیات قرآن، نهج البلاغه و اشعارعربی و همچنین توضیحات لغت شناسان و مفسران چند نکته روشن میشود:

۱. خمار با جلباب یکى نیست. خمار پوشش سر است و جلباب پوششى است که سراسر بدن را (ظاهراً از گردن به پایین) را مى پوشاند. ۲. جلباب پوششى بوده است جلو باز که به زنان دستور داده شده دو لبه آن را به یکدیگر نزدیک کنند. ۳. خمار، سرپوش دامنه دار بوده است که به زنان دستور داده شده تا دامنهاى سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و سینه را با آن بپوشانند.

 

حجاب زنان سالمند

در آیه ۶۰ سوره نور زنان پیر و سالخورده استثنائى از حکم حجاب مستثنی شده اند.

وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ اَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَهٍ وَاَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.

(زنان از کار افتاده اى که امیدى به ازدواج ندارند گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (روئین ) خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه با زینت و آرایش خود آرائی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آنها بهتر است. و خداوند شنوا و دانا است.)

قواعد

قَواعد جمع قاعده یعنی زنانی که امید و تمایل به ازدواج ندارند. نه اینکه فقط یائسه باشند، زیرا بسیاری از یائسه ها تمایل به ازدواج در آنان باقی است.

تَبَرُّج

تَبَرُّج نوعی خودآرایی است. آراستن برای مورد توجه قرار گرفتن.

 

باتوجه به آیه، این استثناء دو شرط دارد: اول اینکه به سن و سالى برسند که معمولا امیدى به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را کاملا از دست داده اند. دیگر اینکه در حال بر داشتن حجاب خود را زینت نکنند. واضح است که با این دو شرط مفاسد کشف حجاب در مورد این زنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است .

لازم به ذکر است که منظور از برداشتن حجاب، برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهاى رو است که بعضى روایات از آن تعبیر به چادر و روسرى کرده است (الجلباب و الخمار).

در پایان آیه اضافه مى کند که «اگر آنها عفت پیشه کنند و خویشتن را بپوشانند براى آنها بهتر است». (و ان یستعففن خیر لهن)

همچنین از آنجاییکه ممکن است بعضى از زنان سالخورده از این آزادى مشروع سوء استفاده کنند، و احیانا با مردان به گفتگوهاى نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده اى داشته باشند در آخر آیه به عنوان یک اخطار مى فرماید: خداوند شنوا و دانا است. (و الله سمیع علیم )

 

آیا پوشاندن مو لازم است؟

در آیات مخصوص حجاب کلمه (شَعْر) به معنای (موی سر) ذکر نشده است اما ذکر جلباب و خُمُر یعنی همان چادر و روسری که سر و سینه و گریبان زن را پوشش می دهد کفایت می کند به این که موی سر زن، باید پوشانده شود.
ضمن اینکه اگر در این آیات سخن از پوشش موی سر به میان نیامده، به دلیل آن است که پوشاندن موهای سر، میان زنان بدیهی بود و کسی در آن تردیدی نداشت چرا که زنان عرب و حتی زنان سایر کشورها از دوران باستان و قبل از این آیات نیز سر خود را می پوشاندند و لذا نیازی به بیان و توضیح نداشت.

آیا رعایت حجاب واجب است؟        

در جلد بیستم کتاب وسائل الشیعه فصل نکاح، بیش از صد روایت در وجوب حجاب و محدوده آن نقل شده است. فقیهان شیعه و اهل سنت با توجه به آیات (به ویژه آیه ۳۱ سوره نور) و روایات، فتوا به وجوب حجاب داده‌اند.

 

فلسفه حجاب در قران

۱.قرب الهی: هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است.

۲. پاسخ به میل فطری: قرآن موضوع پوشش و عفاف را مخصوص زنان نمی‌داند، بلکه معتقد است که ذات و سرشت انسان، اقتضای پوشش و حیا را دارد.

«فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوءاتهما و طغقا یخصمان من ورق الجنه» (اعراف ۲۲) «و هنگامى که از آن درخت چشیدند، اندامشان [عورتشان‏] بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند.»

۳.امنیت زنان در اجتماع و حفظ شخصیت آنان: این برداشت از آیه ۵۹ احزاب بدست می آید. در این میفرماید به زنان بگو جلباب های خویش را بهم نزدیک سازند تا [به عفت] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.

۴.حذف محرک های جنسی از جامعه: این برداشت نیز از آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نور بدست می آید. چرا که خداوند دستور میدهد زنان در جامعه عفیفانه لباس بپوشند و از طرف دیگر مردان نگاهشان را کم کنند و به چشم چرانی نپردازند.