۳ راهکار برای مدیریت غریزه جنسی

پوشش مناسب، کنترل نگاه و ازدواج

تسلط بر امیال و غرایز، نشان از قدرت اعتماد به نفس دارد. آن‏ها که از اراده و اعتماد به نفس برخودار نیستند، به هر خواهش تنی، تن در می‏دهند و به هر خواهش نفس، دل می‌سپارند. وقتی که شما بتوانید بر خلاف میل غریزی خودف رفتار کنید و بر این امیال تسلط داشته باشید؛ هم خود احساس قدرت و توانمندی می‌کنید و هم در دیگران احساس خوبی نسبت به خود ایجاد می‌کنید. کسی که بر نفس خود تسلط دارد، به اطرافیانش ایمان و اعتقاد را القا می‌کند.

تمرینات جسمی همچون ورزش، شاید حس قدرت و تسلط و اعتماد به نفس را در شما ایجاد کند ولی در دیگران کمتر مؤثر است. اما تمرینات روحی، تأثیر بسزایی در خود شخص و دیگران به جای می‌گذارد و شما را به عنوان یک فرد واقعاً قوی و محکم و با اعتماد به نفس و صد البته قابل اطمینان معرفی می‌کند. بر نفس خود مسلط باشید

شاید نفس شما دوست داشته باشد تا هر صدایی، آهنگی، کلمه محبت آمیزی و … را بشنود. اگر شما می‏خواهید فرد با اعتماد به نفسی باشید باید تمرین کنید که به گوش خود اجازه شنیدن هر صدایی را ندهید. این شمایید که باید تصمیم بگیرید چه چیزی را بشنوید. برده‏ی نفستان نباشید، بلکه بر آن مسلط باشید!

چشم، مهم ترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است؛ به طوری که نود درصد از معلومات انسان از طریق چشم انجام می‌گیرد. ذهن آدمی بیشتر چهره های زیبا را در خاطر حفظ می کند. همین امر سبب می شود که انسان پیوسته از مشاهداتش، چیزهایی را به یاد آورد که برای او هیجان آور و تحریک کننده است و آنگاه به هوس افتد و در جستجوی گناه برآید یا تلخیِ تحمل را بچشد و دچار بیماری های روانی گردد. نگاه آلوده عوارض زیادی به همراه دارد که شامل: استرس، تشویش روانی، افسردگی و بیماری های روان تنی می شود؛ شخصی که نگاهش را مَهار نکند، بی آنکه پس از نگاه بهره ای به چنگ آورده باشد، تنها حسرتی تلخ برایش خواهد ماند.

جدیدترین تحقیقات روان شناسی نشان می دهد که، زنانی که مایل به نشان دادن خود به مردان غریبه هستند به توانایی های درونی خویش اعتماد کافی ندارند و از همین رو به استفاده از جاذبه های ظاهری روی می آورند. برای تقویت اعتماد به نفس، خود را همانگونه که هستید بپذیرید و به جای پرداختن به ظاهر خود، به کشف استعدادها و مهارت های خود و تقویت آنها بپردازید.

منظور کنترل رویاپردازی و خیالپردازی هاست. فعال شدن قوه ی خیال، قوه ی تفکر و عقل را کمرنگ می کند و اگر خیالپردازی تبدیل به یکی از تفریحات و لذت های فرد شود، او را از فکر کردن باز می دارد. قوه ی خیال آدمی در تنهایی، هنگام تماشای فیلم های عاشقانه، خواندن رمان های عاشقانه، گوش کردن موسیقی و … فعالتر است. جهت کنترل قوه ی خیال، سعی کنیم زمینه های خیال پردازی را کم کم از میان برداریم و واقع بینی را جایگزین آن کنیم.

دانشمندان ثابت کرده اند که امواج نامرئی الکتریسیته مثبت از مردان و الکتریسیته منفی از زنان ساطع می شود و طبق آن یکدیگر را جذب می کنند. علاوه بر آن مردان به محرک های بینایی و زنان به محرک های شنوایی حساسیت بیشتری دارند. این موارد نشان می دهد که ارتباط با جنس مخالف برای هر دو طرف جذاب است و رعایت نکردن حریم ها موجب برانگیخته شدن هیجانات و غرایز آنها خواهد شد. بهترین راه برای کنترل غرایز، کنترل ارتباط خود با جنس مخالف است، به صورتی که از ارتباطات بی مورد پرهیز شود.

اعتماد به نفس در گِرو احترام به خود و نگرش مثبت به خویش است. اعتماد به نفس خیلی‏ها به خاطر نظر و عقیده‌ای که دیگران نسبت به آن‏ها دارند، به راحتی تغییر می‌کند. یعنی اگر دیگران به آن‏ها احترام نگذارند و برای آن‏ها ارزش قایل نشوند و به هر شکلی نسبت به آن‏ها بی‌احترامی کنند، احساس بدی به آن‏ها دست می‌دهد و اعتمادبه نفس خود را از دست می‌دهند.
مطمئن باشید که چشمان جستجوگر دیگران، متوجه این نکته است که شما چقدر به نیازها، سلامتی و عواطف خود توجه دارید و به همان اندازه برای شما احترام قایل می‌شوند.

امام صادق(ع) فرمود: «من با نفس خود هیچ موجودى را برابر نمى‏کنم، جز پروردگارم. تمام دنیا و غیر خدا را با این گوهر نفیس برابر نمى‏کنم».

خانم وندی شلیت می گوید: اگر به دختران می‌آموختند که خوب بودن ارزشمند است، نه داشتن ظاهر خوب، فکر می‌کنم آن‏ها می‌توانستند تعریف بهتری از خود واقعی‌شان ارائه کنند. اگر درک می‌کردند که بدنشان به همین شکلی که هست مشکل ندارد و آنچه آن‏ها را منحصر به فرد می‌کند شخصیت آن‏ها است، از زن بودن خود احساس رضایت بیشتری می‌کردند.

هر چه ارتباط شما با خدا یعنی آن نیروی عظیم و آن خِرَد لایتناهی و آن قدرت بی‌پایان، بیشتر و بیشتر شود؛ اعتماد به نفس بیشتری را در خود تجربه می‌کنید. و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر گردد؛ ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می‌شود. خداوند فرموده: «اِن تَنصُرُ الله یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم»
«اگر مرا یاری کنید، شما را یاری می‌کنم و قدم‌هایتان را استوار می‌گردانم.»
چه چیزی بهتر از آن که خدا، خود ما را یاری کند؟ وقتی شما خدا را پشتوانه خود احساس می‌کنید، اعتماد به نفس و آرامشی ژَرف را تجربه می‌نمایید.
یاری خدا یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، احترام و احسان به والدین و … یاری خدا در واقع همان یاری کردن به خود است. با خدا در ارتباط باشید و از عظیم‌ترین نیروی هستی در همه کار خود یاری بجویید.
امام على(ع) درباره مؤمن مى‏ فرماید: «روح شخص با ایمان از سنگ خارا شکست ناپذیرتر است»

یکى از عوامل مهم تقویت اراده، انجام وظایف الهى و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه‏هاى زندگى است. نماز را اوّل وقت خواندن، مقررّات الهى را رعایت نمودن، اجتناب از گناه، هر کدام مهم‏ترین عامل تقویت اراده به شمار مى‏آید. کسى که روزه مى‏گیرد؛ در واقع با تمام هوس‏ها و رذایل اخلاقى مبارزه مى‏کند. کسى که به عبادت خداوند مى‏پردازد، آرامش روانى پیدا مى‏کند. آرامش روانى مؤثرترین عامل تقویت اراده است.
بنابر این خود را به انجام وظایف و تکالیف دینى مقیّد نمایید، همواره سعى کنید نماز خود را اول وقت بخوانید، حتى اگر مشغول نوشتن مطالبى باشید که فقط چند سطر یا کلمه‏اى از آن باقى مانده باشد یا با کسى مشغول صحبت کردن هستید، آن را رها کنید و خواسته و میل درونى خود را فداى اراده انسانى خود سازید، انجام تکالیف و عباداتى هم چون نماز در اول وقت، روزه، احترام به والدین، صدقه و انفال مالى، باعث تقویت اراده مى‏گردند.

او چشمهائى را که به خیانت گردش مى کند مى داند، واز آنچه در سینه ها پنهان است با خبر است. (سوره مومن، آیه ۱۹)
بیشتر مسائل زندگی ما به نگاههایمان بستگی دارد. انتخاب همسر، شغل، خانه، دوست و صدها موضوع دیگر، همه با«نگاه »پیوند دارد. چشم و نگاه آدمی، از مهم ترین عناصر مؤثر در تصمیم گیری است و منشأ اغلب نفرت ها، اشتیاق ها و انتخاب ها، نگاه است. آدمی نمی تواند از تأثیر شنیده ها و دیده هایش بر مغز جلوگیری کند. این تأثیرپذیری به کمک شبکه اعصاب و فعالیت مغز صورت می گیرد و شخص نمی تواند با تلقین، چندان از تأثیر آن بکاهد. به همین علت است که در قرآن کریم، اهل ایمان از نگاه ناسالم و شنیدن چیزهای ناروا پرهیز داده شده اند، البته انسان در مقابل هر شنیدن و هر دیدنی، مسئولیت دارد.
آدمی، موجودی لذت جو است که دوست دارد از همه حواس خود به نوعی لذت ببرد، هر چند پیوسته در شناخت لذت دچار اشتباه می شود و خود و دیگران را به خطر می افکند. نگاه برای انسان هنگامی منشأ لذت است که با تمرکز همراه باشد و ذهن را به خدمت بگیرد.
با نگاه متمرکز به چهره زیبا و مناظر شهوت انگیز، ذهن برای ارضای غریزه تحریک شده، به صحنه سازی می پردازد و از خصوصیات پیدا و ناپیدای آنچه دیده است، تصویری خیالی درست می کند و در عالم خیال به بهره وری می پردازد. در چنین حالت، ذهن ِ فعال و قدرتمند انسان دچار نوعی رکود و اختلال می شود و از تفکر در امور متعالی و نوآوری سازنده دور می ماند و دچار نوعی استثمار فکری مرموز می شود که وی را از هر گونه تفکر دیگر باز می دارد.
امام صادق (علیه السلام) : چه بسیار نظر به نامحرمی که حسرت و پشیمانی طولانی به دنبال دارد.
امام علی (ع) فرمود: عفت چشم مانع خوبی برای پیشگیری از شهوت هاست. (از دل برود هر آنچه از دیده برفت.)
حضرت علی (ع) فرمود: … هر که نگاه خویش از حرام برگیرد، قلبش آرامش می یابد.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: نگاه خود را از حرام برگیرید تا عجائب هستی) مناظر ملکوتی( را مشاهده نمایید.
پیامبر اکرم(ص) فرمود که خداوند فرموده است: نگاه حرام تیری از تیرهای شیطان است. هر که …، نگاه حرام را ترک نماید، ایمانی را جایگزین آن می کنم که شیرینی آن را در قلبش احساس می کند.

هارون الرشید برای این که چهره ی تابناک امام کاظم(ع) را در میان مردم آلوده سازد، زنی زیبا، آوازه خوان و هرجایی را به زندانی که امام در آن محبوس بود، فرستاد و به او سفارش کرد که هرچه می توانی نزد این زندانی، طنّازی و عشوه گری کن.
زن تا وارد زندان شد، دید پیرمردی نورانی سر بر سجده گذاشته و مشغول راز و نیاز با خداست. هرچه خودنمایی کرد، تأثیری نداشت. آن چنان حضرت غرق در راز و نیاز بود که زن نیز متأثر شد؛ به طوری که وقتی زندانبان برای دریافت نتیجه به سلول ایشان مراجعه کرد، زن را مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا دید که توبه کرده است.

هر کس می خواهد خدا به او عنایت ویژه کند و نظر خاص کند، باید در خلوت هایی که زمینه ی گناه فراهم است خدا را به یاد بیاورد و گناه نکند. حالا خلوت های هر کس متفاوت است. گاهی اوقات خلوت یک نفر خانه ای است که هیچکس در آن نیست و گاهی گوشی تلفنی است و… قرار نیست خلوت ها عجیب و غریب باشد. من الان در خانه ام و هیچکس هم نیست، تلفن زنگ می زند، یا، خودم وسوسه می شوم بجای خاصی زنگ بزنم، این خلوت من است. اگر زنگ بزنم هیچکس متوجه نمی شود.
فردی، ماشین برایش حیا در خلوت است. ظاهراً مسافرکشی می کند، خیلی آبرومند و محترمانه، مسافرها سوار شده پیاده می شوند تا نوبت به مسافر آخر می رسد می پرسد: شما کجا تشریف می برید؟ مسیر بعدی تان کجاست؟ می خواهید برسانمتان؟ اینجاها من خودم می فهمم که زیادی دارم حرف می زنم.
خلوت برای یک نفر محیط دانشکده ای است که کیلومترها از شهرشان فاصله دارد، برای دیگری محل کار اوست که خانواده اش او را نمی بینند، برای آن یکی مغازه ای است که برای خرید به آنجا رفته و خلوت یکی گفتگوی تلفنی با کسی است که دیگران صدایش را نمی شنوند و خلوت یکی هم کارکردن با کامپیوتر و فضای اینترنت است که دیگران راهی به آن ندارند. درچنین موقعیت هایی است که حفظ چشم و زبان و پاکدامنی انسان، موجب محبوبیت نزد خداوند می شود.

بر صیصای عابد، در میان بنی اسرائیل زمانی دراز و طولانی را به عبادت و بندگی گذراند و تا آن حد به مقام قرب رسیده بود که مستجاب الدعوه شد و بیماران روانی را نزد او می آوردند و با دعای او سلامت خود را باز می یافتند.
روزی دختر پادشاه، به بیماری سختی مبتلا شد؛ به طوری که هرچه مداوا کردند چاره نشد. علاج را منحصر به دعای بر صیصای عابد- که مستجاب الدعوه بود- دانستند. دختر را به صومعه ی عابد آوردند که دعا کند. وی را آن جا گذاشتند و خود عازم شهر شدند. عابد اگر محتاط بود، با دختر بیگانه خلوت نمی کرد و از همراهان می خواست او را با خود ببرند. او می توانست بگوید که در غیاب دختر نیز می توان دعا خواند. آن وقت کار به این جا نمی کشید.
او به دختر نگریست، اما سیر نشد. دوباره نگاه کرد. خیلی توجه عابد را به خودش جلب کرده بود. در این حال شیطان مأموریت خودش را انجام داد و برصیصا مرتکب کار حرام شد.
سپس شیطان او را وسوسه کرد: دیدی خودت را رسوا کردی؟ فردا می فهمند که با شاهزاده زنا کرده ای، تو را می کشند، اگر می خواهی رها شوی او را کشته و دفنش کن و بگو نفهمیدم کجا رفته است.
بالاخره پس از خفه کردن، وی را در گودالی انداخت و پوشاند.
فردا که آمدند احوال دختر را بپرسند، عابد گفت: من دعا کردم خوب شد، دیگر نمی دانم.
در آن هنگام یکی مقابل مراجعان آمد و گفت: من می دانم کجاست. او جنازه ی دختر را به آنها نشان داد و جریان را به آنها بازگو کرد.
مردم عابد را کشان کشان نزد حاکم آوردند و به صورتش آب دهان می افکندند. حاکم دستور اعدام را صادر کرد و او را بر سر دار آویختند. عابد که بر سر دار فریاد رسی نداشت، شیطان در برابرش ممثّل شد که اگر به من سجده کنی، تو را نجات می دهم. بالاخره ایمان عابد بی چاره را هم از او گرفت، تا در اسفل السافلین هم نشین خودش باشد.

پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.
سخن گفتن با نامحرم ایراد دارد؟
اگر ارتباط خانم و آقا به شکلی ۱۰۰ % منطقی به دور از هر گونه انحراف و لذت و بدون رایحه عاطفی باشد، مثل دو تا همکاری که در محیط کاری با هم کار می کنند، این خودش گناه نیست مگر اینکه احساس کند این مقدمه گناه است حتی در مواردی ممکن است مقدمه گناه هم نباشد ولی ممکن است فشارهای(روانی) زیادی را ایجاد کند.
یکی می گفت: اگر یکی به یک دانشجوی دختر سلام کند، اشکالی دارد؟ نه، اشکالی ندارد، منتهی همین احوالپرسی هاست که اشکال دارد، یعنی احوالپرسی طولانی شود، دیگه شما چطورید؟ چقدر صداتون قشنگه، خواهش می کنم چشماتون قشنگه، خودتون قشنگین، اختیار دارین و … . اینها مسئله ساز می شود.
دختر و پسر دانشجویی که هر دو قصد و نیتی پاک دارند ابتدا به صحبت های ضروری بسنده می کنند (اگر ضرورتی در کار باشد) اما به تدریج همین گفتگوها غیر ضروری می شود و با عادی شدن روابط روند آن گرم تر و صمیمانه تر می شود و به شوخی و تفریح می انجامد. گفتگوهای غیرضروری با کسی که محرم ما نیست اولین حلقه نفوذ شیطان است. همین گفتگوهای غیر ضروری است که آرام آرام یکی از دو طرف یا هر دو را از لحاظ عاطفی وابسته می سازد و این دلبستگی ها که برخاسته از هیجانات جوانی است به تدریج طوفانی را در ذهن و دل جوان برپا می کند.
زن و مرد متاهلی که در محیط شغلی شان به گفتگوهای غیر ضروری دامن می زنند و حتی گاهی برای تنوع و رفع خستگی های شغلی با هم شوخی می کنند و می خندند صرف نظر از اینکه دامن به گناه و نافرمانی خداوند آلوده اند بنیان های زندگی شان را با دست خویش سست کرده اند.
روابط گرم و دردل های روزانه می تواند به مقایسه های رفتاری و ظاهری بینجامد و مقایسه هایی که به تدریج فرد را نسبت به همسر خود دلسرد و کم اعتنا می سازد و زمینه های فروپاشی بنیان خانواده را فراهم می کند. بسیاری از گرفتاریها و تلخی هایی از این دست اگر با تصمیم جدی پرهیز از روابط غیر ضروری مواجه می شد هرگز چنین بدفرجام نمی شد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): از گفت و گو و اختلاط با زنان بپرهیز، به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینکه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا می کند.

… همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید…
رابین گاندرسون، از شهر سیاتل واشنگتن که ۱۵ سال دارد و وجودش سرشار از شادی و شور است، معتقد است موضوع اصلی همه فضائل و صفات نیک، اصالت انسانها است. او در این زمینه می‌گوید:
«بهترین کار آن است که به نظر دیگران درباره خودت اهمیت ندهی و براساس معیارهای خویش زندگی کنی. اگر هر کاری که می‌کنی برای به دست آوردن رضایت دیگران باشد، دیگر نمی‌توانی هویت خود را حفظ کنی؛ یعنی دیگر خودت نیستی. اگر مثل دیگران لباس بپوشی یا مثل دیگران صحبت کنی، این دیگر خودت نیستی که حرف می‌زنی بلکه این دوستانت هستند که لباس پوشیده‌اند و صحبت می‌کنند.»
بنابراین از دیدگاه رابین، کسی که لباسهای تحریک کننده نمی‌پوشد، در واقع اجازه نمی‌دهد شخصیتش براساس معیارهای ظاهری مادی تعریف شود.
خانم وندی شلیت می گوید: امروزه یک قانون کلی وجود دارد و آن این است که «هرچه خواهان احترام بیشتری هستید، باید لباس عفیف‌تری بپوشید.»
آدری یکی دیگر از دختران گروه «مُد ناب» در فُرت وین است که معتقد است چیزهایی که مد می‌شود، مانع بروز هویت افراد می‌گردد: «با این چیزهای نامناسب توجه مردم را به سمت ظاهر خود می‌بریم به جای اینکه نشان دهیم در باطن چگونه هستیم. فکر می‌کنیم خیلی بهتر باشد لباس عفیف بپوشیم تا حواس مردم پرت نشود.»
در ابتدای کتابِ «خانم نجیب‌زاده» نوشته ریچارد برث ویت نوشته شده: «پاک‌دامنی، نه زیبایی»
همچنین در توصیف زنان پاک‌دامن آمده:
آنان خوش اخلاق هستند، اما رفتارشان سبک نیست…
شوخی‌هایشان نَمَکین است، اما خشن نیست…
سخن گفتن آنان راحت، اما بدون ناز و کرشمه است…
پاسخ‌های آنان ملایم و بدون گزندگی است…
لبخندهای‌شان خوشایند، اما محجوب و آزرمگین است…
گام نهادن آنان با ابهت، اما بدون تحرک بیش از اندازه است…
حالت کلی آنان شادمانه و همراه با نوعی آسودگی خاطر است…
آنان آیینه‌های پاک‌دامنی و الگوهای پارسایی می‌‌باشند….
اگر جهان را به آنان دهند پا را از مرزهای ادب فراتر نمی‌نهند.
جالب است که برث‌ویت در کتاب آقای نجیب‌زاده تکامل مردان را در گرو خدمت به چنین زنانی می‌داند.

محمد بن سیرین همیشه پاکیزه بود و بوی خوش می‌داد.
روزی شخصی از او پرسید: چرا همیشه از تو بوی خوش می‌آید؟
ابن سیرین گفت قصه من عجیب است. آن شخص او را قسم داد که قصه خود را برای من بگو.
ابن سیرین گفت: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زیبا براى خرید به مغازه‌ام آمد، در حالى که نمى‌دانستم به خاطر جوانى و زیباییم عاشق من است. مقدارى پارچه از من خرید و در میان بغچه پیچید، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش کرده‌ام پول همراه خود بیاورم، این بغچه را به کمک من تا منزل من بیاور و آنجا پولش را دریافت کن!
من به ناچار تا کنار خانه او رفتم، مرا به داخل خانه خواست، چون قدم در آنجا گذاشتم در را بست و پوشش از جمال خود برگرفت و اظهار کرد: مدتى است شیفته جمال تو هستم و راه رسیدن به وصالت را در این طریق دیدم، اکنون در این خانه تویى و من، باید کام مرا برآورى، وگرنه کارت را به رسوایى مى‌کشم.
من در آن لحظه به یاد این آیه افتادم: و آن کس که از مقام پروردگارش خائف بوده و نفس را از هوا و هوس باز داشته، بهشت جایگاه او است. ‏
وقتی به یاد این آیه افتادم تصمیم گرفتم دامن پاک خودم را به این گناه آلوده نکنم. به او گفتم: از خدا بترس، دامن به زِنا آلوده مکن، زنا از گناهان کبیره و موجب ورود به آتش جهنم است. نصیحتم فایده نکرد، موعظه‌ام اثر نبخشید.
از او خواستم از رفتن من به دستشویى مانع نشود، به خیال اینکه قضاى حاجت دارم مرا آزاد گذاشت. به دستشویى رفتم، براى حفظ ایمان و آخرت و کرامت انسانى‌ام سراپاى خود را به نجاست آلوده کردم، چون با آن وضع از آن محل بیرون آمدم، درب منزل را گشود و مرا بیرون کرد.
خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم، از آن روز تاکنون بوی خوش از بدنم برطرف نشده است و خداوند علاوه بر بوی خوش، علم تعبیر خواب را به من عنایت فرمود.

دوستی با افراد فاسد موجب سقوط انسان در هلاکت و نابودی در دنیا و آخرت می شود. امام صادق(ع) می فرمایند: کسی که با رفیق بد و ناپاک هم نشین شود، سالم نمی ماند و سرانجام به ناپاکی آلوده می شود.

امام علی(ع): ثمره عفت، مصونیت است.

  1. سلامت جسمانی: بررسی ها نشان می دهد بیماری های مقاربتی مانند ایدز و هپاتیت، بارداری ناخواسته، سقط جنین، مرگ و میر مادران، استفاده از مشروبات الکلی و خودکشی از پیامدهای عدم مدیریت هیجان جنسی است. امام علی(ع): کسی که شهوتش را با ترک آن مداوا نکند، همواره بیمار می گردد.
  2. سلامت روانی: داده های آماری نشان می دهد نوجوانانی که خویشتنداری جنسی بالاتری دارند، کمتر به افسردگی دچار می شوند و شادکامی و رضایت خاطر بیشتری دارند.
  3. سلامت تحصیلی و مالی: پژوهش ها نشان می دهد ثبات مالی و تحصیلی از مزایای خودمهارگری جنسی قبل از ازدواج است، چرا که نوجوانان تمرکز خود را روی تحصیل و شغل آینده خواهند گذاشت.
  4. سلامت معنوی: بین مدیریت هیجانات جنسی و سلامت معنوی رابطه دوسویه وجود دارد. تبعیت از شهوات، دین انسان را تباه می سازد. و در مقابل عفت ورزی موجب ارتقا معنوی می شود. امام علی(ع): پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه[جنسی] دارد ولی خویشتنداری می کند. همانا عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشتگان خداست.

۱. نگاه جنسی به زنان
انجمن روانشناسان آمریکا: برنامه های رسانه ای که نگاهی جنسی به زنان دارند باعث خودکم بینی آنان نسبت به ظاهرشان شده و سلامت رشد جنسی آنان را به خطر می اندازد.
یک مرد، وقتی زن را در لباس تنگ و محرک می بیند، به طور اتوماتیک وار تصویر زنی برایش نمودار می شود که دوست دارد رابطه جنسی داشته باشد، به همین دلیل بعنوان یک ابزار جنسی به او نگاه می کند هرچند دلایل زن متفاوت باشد.
سیمون دوبوار(فمنیست فرانسوی): دختران دوست دارند، مردان، خودِ آنها را بخواهند، نه برقراری رابطه جنسی با آنان را؛ بنابراین نگاه مردان در عین اینکه آنها را می ستاید، آزاردهنده و توهین آمیز است.

۲.ضعف تحصیلی:
بنابر تحقیقات، دخترانی که پوشیدن لباس های برانگیزاننده را ترجیح می دهند، به دلیل سرگرم شدن به ظاهر خود، عملکرد مغزی ضعیف تری در محاسبات ریاضی از خود نشان داده اند.

۳.آشفتگی های روحی:
افرادی که پوشش نامناسبی(تحریک برانگیز)دارند، احساس ناامنی و در نتیجه اضطراب و متعاقباً افسردگی بیشتری را تجربه می کنند.
و…

اختلال تن نمایی در جوامع مسلمان کمتر دیده می شود. زنان مسلمان با پوشش خود، نگاه‌های مردان را از خود دور می‌سازند در نتیجه نیازی به مبادرت به رفتارهای بیمارگونه نیست.
پژوهش ها نشان می دهد، زنان باحجاب، تصور مثبت تری نسبت به بدن خود دارند و کمتر تحت تاثیر تبلیغات زیبایی وارد رقابت های زنانه می شوند و به دلیل بیشتر محفوظ ماندن از نگاه های هرزه، احساس امنیت و آرامش بیشتری می کنند.
زنان محجبه(به دلیل محفوظ ماندن از پرتوهای فرابنفش خورشید) کمتر به بیماری های پوستی دچار می شوند.
سرطان پوست(شایع‌ترین نوع سرطان) در ایران به دلیل پوشش و حجاب، شیوع کمتری دارد.

به گواه روانشناسان و محققان علوم رفتاری و بر اساس منطق های تجربی و عقلانی، موانعی که حجب و عفّت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است. زنی که متین و موقر لباس می پوشد و سعی نمی کند توجه مردان را به بدن خود جلب کند، اتوماتیک وار احترام شگرفی برای خود بین مردان ایجاد می کند و برای مردان نیز بودن در کنار چنین زنی همواره توام با آرامش است.

حجاب اجازه نمی دهد به زن به عنوان یک وسیله ی لذت نگاه کنند و مردی هم که نتواند از ظاهر زن استفاده کند، مجبور می شود توجه خود را به باطن او معطوف نماید و همین امر موجب حفظ و ارتقاء جایگاه معشوقیت، عزت و حرمت زن می شود.

۱. لباس های مناسب بپوش. لباس پوشیدن تو برای دیگران، پیام هایی می فرستد، حتی اگر تو قصد این کار را نداشته باشی. مردان (بیشتر از زنان) از طرز لباس پوشیدن تأثیر می پذیرند؛ زیرا آنان طوری آفریده شده اند که با آنچه می بینند، تحریک جنسی می شوند.
۲. از داروهای روان گردان و الکل استفاده نکن که توانایی تصمیم گیری و «نه گفتن» را کاهش می دهند.
۳. برای مدتی طولانی، با هم تنها ننشینید؛ زیرا این کار به سرعت، به ارتباط فیزیکی منجر می شود.
۴. فقط با افرادی که با تو اهداف مشابه دارند بیرون برو؛ چون حفظ نظام ارزشی را برای تو آسان می کند.
۵. هدفت را از رابطه با جنس مخالف مشخص کن و نقاط ضعف خودت را بشناس چون تو را از اشتباهات جدّی حفظ می کند.
۶. معیار خود را در سطحی بالا قرار ده و قبل از آن که اوضاعحاد شود،آن را معیّن کن.

صهیونیست ها سعی دارند با فیلم‌های شهوت انگیز، به دروغ، ما زنان آمریکایی را شاد و راضی و مفتخر به لباس پوشیدن چون فاحشه ها و قانع به نداشتن خانواده نشان دهند، وسوسه نشوید که همچون ما احساس پوچی و حقارت خواهید کرد.
اکثر ما شاد نیستیم، میلیون‌ها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف می‌کنیم، از شغل‌هایمان متنفریم و شب‌ها به خاطر مردانی که می‌گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوء استفاده می‌کنند و می‌روند، گریه می‌کنیم.
ما زنان غربی مورد ظلم واقع شده‌ایم،‌ برده مدهایی هستیم که پستمان می‌کند اما می خواهند به ما بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو، جذابیت جسمی توست. ما راه را گم کرده ایم.
اما لباس‌های عفیف تو و حجاب تو پر جاذبه‌تر از هر مد غربی است، زیرا تو را به صورت اسرار آمیزی پوشانده‌اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می‌دهند. عفت و پاکدامنی خود را قدر بدانید.

با حجاب، آرامشی استثنائی را تجربه کردم. زنجیرهای مد و زیبایی پاره شدند و از نگاه شکارچی ها رها شدم.
کسانی که مفاهیم کلیشه ای علیه حجاب را می پذیرند،نمی دانند چه چیزی را از دست می دهند امامن تا پای مرگم از حقم برای حجاب، دفاع میکنم .