تبلیغ کلامی حجاب : در مقاله قبلی ۳ گام اساسی و اولیه تبلیغ حجاب و چگونگی شروع ارتباط با مخاطب را بررسی کردیم. در ادامه راهکارهای مدیریت ارتباط با مخاطب و انواع ارتباط گیری و همچنین موانع ارتباط با مخاطب را بررسی خواهیم کرد.

مدیریت ارتباط

قبل از هرچیز، لازم است تا کلمات کلیدی بحث را تعریف کنیم.

تعریف مدیریت: مدیریت یعنی به دست گرفتن کنترل. هرگاه کنترل چیزی دست ما بود، آنگاه می‌توانیم بگوییم که مدیریت آن دست ماست.

تعریف کنترل: ایجاد، حذف، افزایش یا کاهش آنچه که دلخواه یا مزاحم ماست.

اگر بخواهیم بگوییم کنترل چیزی دست ماست، باید ۴ توانایی داشته باشیم:

۱. اگر دلمان خواست چیزی را ایجاد کنیم.
۲. اگر دلمان خواست چیزی را که مزاحم است، حذف کنیم.
۳. بتوانیم چیزی را افزایش دهیم.
۴. بتوانیم در صورت دلخواه چیزی را کاهش دهیم.

آنگاه است که می‌توانیم بگوییم کنترل چیزی دست ما هست یا نه. مثلاً زمانی کنترل یه کلاس یا محفل سخنرانی یا … به دست شماست که اگر نشاط در آن نیست، بتوانید آن را ایجاد کنید؛ اگر سر و صدای مزاحم در آن است، بتوانید آن را حذف کنید؛ اگر مشارکت مخاطب کم است، بتوانید آن را افزایش دهید و … .

تعریف ارتباط: برقراری رابطه دو طرفه همراه با تأثیرگذاری متقابل و انتقال پیام. وقتی بتوانیم پیامی را که در نظرمان است،‌ به دیگران منتقل کنیم، با آنها ارتباط برقرار کرده ایم. در غیر اینصورت ارتباط برقرار نشده است.

انواع ارتباط

انواع ارتباط به لحاظ انتقال پیام:

ارتباط کلامی: انتقال پیام از طریق کلمات و جملات مانند: گفتگو، تلفن، پیامک، ایمیل، نامه، سلام و احوال‌پرسی و … .

ارتباط غیرکلامی: انتقال پیام توسط چیزی غیر از کلمات و جملات مانند: نگاه، حالت چهره، تن صدا (لحن) و زبان بدن (حرکات و وضعیت قرار گرفتن اعضای بدن).

 

چگونه میتوان پیام غیرکلامی فرستاد؟

۱.تماس بدنی: مثلا نحوه دست دادن (گرم و با توجه یا سرد و بی تفاوت)

۲.فاصله‌ها و زاویه‌ها: یعنی نحوه قرارگیری در زاویه دید مخاطب. بهترین حالت این است که وقتی دارید با مخاطب صحبت می‌کنید، روبرویش باشید، مستقیماً نگاهش کنید و زاویه‌تان با او صفر باشد. اگر نمی‌توانید این را رعایت کنید، حتماً به او اعلام کنید، چون ممکن است دچار سوتفاهم شود. بگویید: “ببخشید که صندلی من طوری است که نمی‌توانم مستقیم روبروی شما باشم!”

۳.نوع پوشش و آراستگی: نحوه لباس پوشیدن و نظم و آراستگی لباس بسیار تاثیر گذار است. پوشیدن لباس های رسمی با رنگ های زیبا و هماهنگ، تصویری از یک فرد متین و منطقی در مخاطب ایجاد می کند.

البته باید اعتراف کرد که ارتباط غیرکلامی حوزه تاثیرگذاری وسیع تری دارد و به نظر مخاطب موثق تر و صادقانه تر است.

هیچ ارتباطی صد در صد کلامی نیست و بدون استفاده از پیام غیر کلامی ارتباط برقرار کردن امکان ناپذیر است. حتی نوشتن هم پیام کلامی مطلق نیست. مواردی مانند نحوه نوشتن، دست خط یا تایپ و … پیام های غیر کلامی صادر می کنند.

مثال: مهمان به خانه تان می آید شما در را باز میکنید و کاملاً جلوی در می ایستید و دو طرف در را می چسبید و می گویید خیلی خوش آمدید، حالا تشریف بیاورید داخل، با زبان می گویید خیلی خوشحال شدیم، اما با رفتار عکس آن را نشان می دهید. یا وقتی کسی را دوست ندارید هر کاری بکنید چهره شما نمی تواند بشاش باشد، چشم هایتان از دیدنش برق نمی زند، و از همه مهمتر تُن صدایتان نمی تواند خودش را کنترل کند. مگر اینکه کلی تمرین کرده باشید تا بتوانید با حرکات غیر کلامی دیگران را فریب بدهید. پس بنشینید حساب کنید که چند تا پیام غیر کلامی برای مخاطبین تان در زمینه عفاف و حجاب صادر کردید که حواستان نبوده است.

امام صادق(ع) نیز فرمودند: مردم را با غیر زبانتان به دین خدا دعوت کنید.

انواع ارتباط به لحاظ اثرگذاری

۱.ارتباط مؤثر: ارتباط زمانی موثر است که پیامی که ارسال کرده ایم توسط مخاطب عیناً ‌دریافت شود.
۲.ارتباط غیر مؤثر: اگر پیامی که ارسال کرده ایم اصلاً دریافت نشود، تحریف شده یا کمتر و بیشتر دریافت شود ارتباط غیر موثر است.

مثلا شما در خیابان به یکی می گویید:‌ دختر گلم حجابت را رعایت کن. شما می گویی حجاب داشته باش‌، اما او این پیام را دریافت می کند که ای نادان موهایت را بپوشان! خب اینجا مخاطب پیام شما را دریافت نکرده است.

این مطلب را هم ببینید:   جشنواره "عروسکِ قشنگِ من" !

خیلی مواقع در امر به معروف و نهی از منکرها که مشکل به وجود می آید، بخاطر پیام های اضافی است که دریافت می شود. امکان ندارد به کسی بگوییم: ای نادان بی خرد… او هم بگوید: خیلی ممنون!!! خیلی وقت ها امر به معروف ما به طور واضح توهین به طرف مقابل است. یادمان باشد، ‌نگذاریم مردم پیام بیشتر یا کمتری دریافت کنند.

برای موثرتر شدن ارتباط چه باید کرد؟

۱.فرهنگ را بشناسیم و مولفه های فرهنگی را رعایت کنیم.

فرهنگ عبارت است از: مجموعه عادت ها، روش ها و رفتارها. هر جایی می خواهید بروید باید به فرهنگش هم مسلط باشید و آن را بشناسید. در گام اول باید دنبال جذب بود. همیشه جذب مقدم بر تغییر است. بنابراین در زمینه فرهنگی به نوعی سکوت کنید و حتی المقدور پذیرنده باشید. گاهی بعضی حرف ها یا عملکردها در یک فرهنگ، کاری وحشتناک است.

مثلا یک مردی میخواهد مسافرت برود با همه دست میدهد و روبوسی میکند، اما خانم و بچه اش را اصلاً محل نمیگذارد. این کار در یک فرهنگ کاملا غیر اخلاقی و ضد ارزش است و در یک فرهنگ نشانه احترام به بزرگتر است.

نکته: قبل از اینکه کار تبلیغ در یک مسجد، محله، مدرسه یا یک شهر دیگر را شروع کنید به آنجا بروید و مخاطبتان را بصورت غیرمحسوس نگاه کنید تا روحیه آنها، شوخی هایشان، لیدرهایشان و … را بشناسید. از کادر مجموعه یا امام جماعت محله برای شناخت آنها کمک بگیرید.

بعد از اتمام کارتبلیغی تمام خاطرات تبلیغ تان را بنویسید و برای هر مجموعه پرونده درست کنید تا تجربیاتتان مکتوب و قابل دسترسی شوند. ما در جنگ سخت بچه های اطلاعات عملیات داشتیم. اول می رفتند تمام راه ها، ‌چاه ها، مناطق مین و همه چیز را بررسی میکردند، بعد حمله میکردند! در زمینه فرهنگی هم وظیفه ما همین است.

در گام اول به دنبال جذب مخاطب باشید. همیشه جذب مقدم بر تغییر است.

۲.هماهنگی پیام های کلامی و غیر کلامی ضروری است.

اگر بخواهید پیام های کلامی و غیر کلامی مان هماهنگ شوند باید قلب و زبانتان را با هم هماهنگ کنید. چون پیام های غیر کلامی آنچه را که در قلب ما می گذرد صادقانه بیان می کنند و فریب کاری در این حوزه بسیار سخت است. اگر می خواهید مفاهیمی مانند تکبر، توهین، خشم، بی تفاوتی و غیره از رفتار شما به ذهن مخاطب متبادر نشود باید اول این موضوعات را در درون خود حل و فصل کنید، بعد سعی کنید که رفتاری منطقی و گویا مطابق با نیاتتان داشته باشید.

مثال: فرض کنید مبلیغی یک صندلی پیدا می کند رویش می نشیند و مخاطبان پیرامونش ایستاده اند، معنی این کار چیست؟ این کار یعنی من از تو بَرتَرم. اگر پادرد یا کمردرد دارید حتماً‌ دلیلتان را بیان کنید و عذرخواهی کنید.

۳.مرتباً پیام های کلامی و غیرکلامی دیگران را ارزیابی کنید.

دربرخورد با مخاطب پیام های کلامی و غیرکلامی او را درنظر داشته باشید و صبورانه واکنش نشان دهید. حتما این داستان را شنیده اید: یک آقایی به امام حسن مجتبی(ع) اهانت کرد، امام فرمودند: فکر کنم که غریبه ای، گرسنه هم هستی،‌ به نظرم لباس هم نیاز داری. این رفتار امام باعث شد آن مرد کاملا از حرفش شرمنده بشود.

یادتان باشد آنهایی که مسلمان شدند بعضی هایشان دندان پیامبر را شکستند، ‌بعضی هایشان شمشیر گرفتند و با پیامبر جنگیدند، ‌بعضی هایشان توطئه قتل پیامبر را چیده بودند، اما آمدند مسلمان شدند.

۴.فعالانه و همدلانه به حرف مخاطب گوش دهید.

گوش دادن فعال به این معنی است که گوش دهیم، بفهمیم و بفهمانیم که فهمیدیم. گوش دادن فعال سه بخش دارد: مهارت های شروع، مهارت پیگیری و مهارت خاتمه دادن.

۱.مهارت های شروع: یعنی کاری کنیم که مخاطب شروع به صحبت کند.
مخاطب را دعوت به صحبت کنید، دعوت به صحبت خیلی واضح و صریح باشد، یا صحبت در مورد امور خنثی باشد. مثل هوا، ترافیک و امثال این. یادتان باشد هرگز شروع ارتباط با حمله همراه نباشد. مثلا اگر دو نفر با هم حرف می زنند، شما می خواهید جذبشان کنید، صحبت شما با حمله شروع نشود. مثلاً بروید بالای سرشان بگویید می شود اسم شما را بدانم؟ اینجاست که باید فرهنگ را شناخت.

این مطلب را هم ببینید:   چالش حجاب در رمضان ؛ چالشی 30 روزه برای زنان جهان

۲.مهارت های پیگیری: یعنی کاری کنیم که مخاطب به صحبت ادامه دهد. با استفاده از مشوق ها، مانند: آفرین، هوم، عجب، خوب، چطور شُدو … و سوالات به جا و به موقع و باز.

سوالاتی بپرسید که جواب آن ها طولانی باشد. سؤالات بسته، سوالاتی هستند که جواب آنها محدود و مشخص است. سؤال باز، جوابش محدود و مشخص نیست و سوال شونده هر چه بخواهد می‌تواند بگوید و شما خیلی نکات را صید می‌کنید. تا جایی که می‌توانید بگذارید کامل حرف بزنند.

مثلاً من بپرسم: شما اهل مشهد هستی؟ طرف چیزی نمی‌تواند بگوید. فقط می‌گوید؛ آره یا نه. یا اسمش را بپرسم فقط یک کلمه می‌گوید. اما اگر بگویم؛ می شود راجع به خودتان کمی بگویید؟ آنوقت خیلی راحت می‌تواند هر چه دلش می‌خواهد بگوید.

از مخاطب سوالات به موقع و به جا بپرسید. مثلاً بگویید: «دوست دارم بیشتر بدانم.»، «بیشتر توضیح بده.» و … این باعث می شود دستش باز باشد.۳ تا جواب خوب، بهتر از ۳۰ تا جواب بی‌فایده است.

یکی دیگر از نکاتی که در برقراری ارتباط موثر است، زمان شناسی است. اینکه چه موقع من با او حرف بزنم، خیلی مهم است. اگر جایی همه حرفتان را زدید و همه سکوت کردند و دیگر نفس کِشی نبود خوشحال نشوید. چرا؟ چون شما موفق شدید دیگران را شکست بدهید و در اینصورت خاطره بدی از کارتان باقی گذاشته اید. یادتان باشد اگر ما در یک زمان حساس برای کسی خاطره بدی درست کنیم کار خراب می‌شود. سکوت به معنای جواب گرفتن نیست. نگرشها سازه‌هایی هستند که به این سادگی تخریب نمی‌شود.

دختری که چند سال پای ماهواره بزرگ شده،‌ در کنار پسرخاله مهربان و مودبش، صمیمی بوده، الان با یک جواب کوتاه یک جلسه ای با کمبود وقت و … شبهه‌اش تمام نمی‌شود. زمانی آنها پیام اصلی شما را دریافت می کنند که این ارتباط مستمر و دوستانه باشد. حمله کردن جواب نمیدهد. گاهی به آنها اجازه حمله بدهید. بعد شما ۳ تا جمله خوب و مؤدبانه بهشان بگویید، آنها کاملاً‌ تخلیه می شوند و‌ جواب حساب شده هم شنیده اند. کار کم، عمیق و باکیفیت بهتر از کار زیاد، حجیم و عجله‌ای است.

۳.مهارتهای خاتمه دادن: یعنی خلاصه کردن و روشن کردن تصمیم‌ها و قرارها و سپس انعکاس محتوا و انعکاس احساسات.
انعکاس محتوا یعنی، آنچه از صحبت‌های طرف مقابل فهمیدیم به او بگوییم که فهمیدیم. انعکاس احساسات یعنی، با پیام‌های کلامی و غیرکلامی به او بفهمانید که احساس او را فهمیده‌اید.

شیوه‌های فعالانه گوش دادن

۱.خلع سلاح کردن: اگر انتقادکرد و خواست شما را به مبارزه بطلبد، او را خلع سلاح کنید، اما ابتدا او را تأیید کنید. مثلاً می‌گوید: «من به مباحث شما فلان اشکال را می‌گیرم یا فلان انتقاد را دارم.» به او بگویید: «آره، ما هم یه وقتایی به این مورد برخورد کردیم.» “اول تأیید بعد خلع سلاح”

۲.حتی اگر حرفش را قبول ندارید، تکه های درست حرفش را پیدا کنید و تأیید کنید.

۳.خلاصه کردن: (به او بگویید منظور تو این حرف بود؟ فحوای حرف‌هایش را بصورت خلاصه بیان کنید.)

۴.سؤال کردن: سؤال کردن از فرد در حین صحبت هایش نشان می‌دهد که دارید به حرفش گوش می‌دهید.

۵.بازخورد: عکس العمل‌های ظاهری نشان دهید، مثل تعجب، وا، عجب و …

۶.استفاده از زبان بدن: سر تکان دادن، تماس چشمی، لبخند زدن و …

۷.همدلی: درک و فهم افکار و احساسات طرف مقابل

۸.همراهی: همراه شدن با فرد در رفتارها. مثلا به فرد پیشنهاد می دهید برویم با هم قدم بزنیم و رفتارهایی انجام می دهید تا نشان دهید با او هستید.

موانع گوش دادن

موانعی که ممکن است باعث شود شما با عدم توجه به حرف های مخاطب، نتوانید با او ارتباط برقرارکنید:

۱.ذهن خوانی: “می‌دونم چی می‌خوای بگی.” ذهن خوانی نکنید، حتی اگر بدانید چه خواهد گفت. بگذارید حرفش را بزند.
۲.تمرکز به جواب دادن: وقتی بجای تمرکز به حرف‌های مخاطب به جوابی که می‌خواهید بدهید فکر می کنید.
۳.داوری و قضاوت کردن
۴.حواس پرتی
۵.پند و اندرز دادن
۶.مبارزه طلبی (بهت ثابت می‌کنم اشتباه می‌کنی.)
۷.حق به جانب بودن

این مطلب را هم ببینید:   فیلم: انیمیشن خاطرات سفیر، قسمت اول

موانع ارتباط

مسائلی که باعث می شوند ارتباط از بین برود یا مخدوش شود.

۱.انتقاد
انسانها شدیداً برای خودشان و افکارشان احترام قائلند. انتقاد مفهوم حمله دارد. لذا ارتباط را قطع می‌کند. یادتان باشد هر وقت به کسی انتقاد کردید، چه بخواهید و چه نخواهید یک مفهوم آن این است که من می‌فهمم اما تو نمی‌فهمی. حتی اگر از خود شما یک انتقاد شدید بشود به شما برمی‌خورد. آدمها دوست ندارند عیب‌هایشان را ببینید. اما گاهی هم انتقاد اجتناب ناپذیر است.

برای مؤثر شدن انتقاد مناسب است کمی به آن چاشنی اضافه کرده و تلخی اش را از بین ببرید. مثلا من می‌خواهم از شما انتقاد کنم که دیر آمدید، چه باید بگویم؟ «زود آمدن شما من را خوشحال می‌کند.»

اما اگر من بگویم؛ «خانم شما نباید دیر بیاید.» شما بلافاصله آماده می‌شوید که جواب پیدا کنید. اگر پیگیری کنم چرا دیر آمدید؟ ممکن است بگویید اگر ناراحت هستید، بیرون بروم. یعنی ارتباط قطع شده است.

غیرمستقیم و کنایه آمیز هم نگویید. آدمها وقتی عیب هایشان دیده می‌شود ناراحت می‌شوند. اگر مستقیم به آنها گفته شود؛ راحت‌تر جواب می‌دهند. شما یک چاقوی کُند بردارید و سعی کنید موقع جراحی شکم را پاره کنید، بیمار چه زجری می‌کشد. ولی یک چاقوی تند سریع کار را تمام می‌کند. غیرمستقیم بودن هم مثل یک چاقوی کُند عمل می کند.

شما وقتی غیرمستقیم به نوجوان می‌گویید: «بعضی‌ها پاک هستند و تا زمان ازدواجشان خوب زندگی می‌کنند، اما بعضی‌ها متأسفانه شیطان گولشان می‌زند.» طرف چون نمی‌تواند مستقیم به شما جواب بدهد، شروع می‌کند زیر لب گفتن؛ «آره جون عمه‌ات. شما از همه بدترید.» چرا؟ چون حس می‌کند یکی خورد، اما نتوانست جواب بدهد.

۲.درنظر نگرفتن زمان و شرایط طرف مقابل
باید حواسمان باشد چه حرفی را در چه زمانی مطرح می کنیم. نصیحت کردن، راهکار دادن، شوخی کردن و … مواردی هستند که همیشه و همه جا درست نیستند. مثلا کسی نباید جلوی فرزند، پدر یا مادر را نصیحت کند. یا جلوی شاگردان با معلمی شوخی کند. در نظر نگرفتن این نکته ها به ارتباط آسیب وارد می کند.

۳.اخلاقی کردن همه امور
نظرات گناه آلود به ظاهر منطقی را نه تأیید کنید، نه در مورد آن ها قضاوت خود را اعلام کنید، گاهی این اعلام قضاوت با سرزنش هم همراه می شود. این شدیداً ارتباط را قطع می کند. برای مثال: دختری می گوید؛ «من دوست پسر دارم» بعضی می پرسند اگر بابایت بفهمد چه حسی پیدا می کنی؟ اگر شوهرت ازت بپرسد که با کسی بودی یا نبودی چه جوابی می دهی؟ یعنی بلافاصله او را می برند در ملاک ها، که این مفهوم سرزنش پیدا می کند و ارتباط قطع می شود.

در گام اول این برخورد درست نیست، کمی با او جلو می رویم ببینیم چه تیپ آدمی است، شما سرزنش و قضاوت نمی کنید فقط زمینه قضاوت را فراهم می کنید تا خودش قضاوت کند. وقتی خودش در مورد خودش قضاوت کند و عذاب وجدان از درونش بیاید، تغییرات فکریش پایدارتر خواهد بود. عذاب وجدان های درونی کمک کننده هستند، اما عذاب وجدان های بیرونی کمک کننده نیستند.

مثال: وقتی این حدیث را نقل کردیم که هر کسی عاشق بشود و عفت بورزد و از دنیا برود شهید است، نباید بگوییم این مفاهیم کاملا طبیعی است برای هر کسی اتفاق می افتد. چون وقتی من می گویم طبیعی است، طرف فکر می کند که اگر طبیعی است پس لابد من نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. قانون کلی این است که بله “افراد ممکن است از چیزهایی خوششان بیاید، اما گام بعدی این است که پاکدامنی پیشه کنند” و از حضرت یوسف بگویید …

بنابراین در تبلیغ کلامی حجاب باید مراقب باشید بخوبی از ابزارهای کلامی و غیرکلامی استفاده کرده و شدیدا از موانع ارتباط دوری کنید. البته اجرای همه این راهکارها در مقابل مخاطب برای کسی که تمرین ارتباط نداشته است کار سختی است. بنابراین لازم است قبل از روبرو شدن با مخاطب، این راهکارها را در مقابل اعضای خانواده یا دوستانتان امتحان کنید و با نقاط ضعف و قوت تان در برقراری ارتباط آشنا شده و با تمرین و ممارست خود را به یک سطح متعادل رسانید.